عارفی میگفت :
دنبال هرچه بودم...
در نمازم یافتم
***
من هم همینگونه ام...
پیدا میکنم تمام گم شده هایم را
اما...
با وضوی کامل سر سجاده اش ایستاد
بچه ی تازه راه افتاده اش سجاده اش را برداشت
غذای روی گاز سوخت و دودش بلند شد
تلفن چندین بار زنگ زد
صدای هشدار رسیدن چندین پیام از نرم افزار وایبر گوشی اش بلند شد
و او...
نماز را سلام داد
تازه متوجه همه آنها شده بود
کمی تامل کرد...
معلوم نبود در نماز حواسش کجاها که نرفته بود ...