با وضوی کامل سر سجاده اش ایستاد

بچه ی تازه راه افتاده اش سجاده اش را برداشت 

غذای روی گاز سوخت و دودش بلند شد

تلفن چندین بار زنگ زد

صدای هشدار رسیدن چندین پیام از نرم افزار وایبر گوشی اش بلند شد

و او...

نماز را سلام داد

تازه متوجه همه آنها شده بود

کمی تامل کرد...

معلوم نبود در نماز حواسش کجاها که نرفته بود ...